پس از گذشت پنج سال از امضای برجام و ادعای اروپاییها درباره تلاش برای حفظ آن، این کشورها در اقدامی متناقض پیشنویس قطعنامهای ضدایرانی را در شورای حکام ارائه کردند.
به نقل از خبرنگاران جوان، امروز پس از گذشت حدود ۵ سال از امضای برجام و منافع حداقلی این توافق برای ایران کشورهای اروپایی به جای آنکه گامی در جهت حفظ برجام بردارند و آن را از مرگ مطلق نجات دهند، اخیرا تحت فشار آمریکا پیشنویس قطعنامه ضدایرانی را در شورای حکام پیشنهاد دادند که چندی بعد هم به تصویب رسید.
ایران از همان روز نخست اجرای برجام و برای اثبات حسن نیت خود در استفاده کاملا صلحآمیز از انرژی هستهای به همه تعهدات خود عمل کرد اما طرف غربی و در صدر آن آمریکا تقریبا به هیچ یک از امتیازاتی که در برجام برای کشورمان تعریف شده بود، پایبند نبودند. اروپاییها طی چند سال اخیر از لحن دوستانهای استفاده کردند اما عملا کاری پیش نبردند و به نوعی تنها برای خود زمان بیشتری خریدند.
رفتارهای متناقض و تفاوت فاحش حرف و عمل اروپا در موارد مختلفی همچون ایجاد کانال مالی مخصوص و شکستن تحریمها علیه ایران، صدای سایر کشورها همانند روسیه را هم درآورد. ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه در اینباره اعلام کرد اروپا فقط شعار حفظ برجام را میدهد و در عمل اقدام معناداری از خود نشان نمیدهد.
آنها در قضیه کانال مالی اینستکس، پس از رفتوآمدهای فراوان و وعدههای پوچ به طرح نفت در برابر غذا و دارو رسیدند! در واقع هر نگاهی که تصور کند اروپای امروز اقدامی مغایر با میل آمریکا انجام میدهد، به جنگ حقیقت رفته است. اروپای امروز در امنیت و تجارت وابسته کامل به واشنگتن است و جزء تبعیت کامل از آمریکا چاره دیگری ندارد.
عدم شفافیت اروپاییها در مذاکره و عدم پایبندی آنها به مفاد توافقهای امضاء شده، سابقه طولانی دارد. در طول سالهای اخیر و در حین مذاکرات متنوع هستهای این روند ناصواب اروپاییها را شاهد بودهایم. برای اشراف بهتر بر موضوع جا دارد تا مروری کوتاه بر فعالیت صلحآمیز هستهای در کشورمان کنیم.
برنامه هستهای ایران در دوران بعد از انقلاب، برای اولین بار در دوران دولت سازندگی از سرگرفته شد. پیش از انقلاب و در زمان رژیم پهلوی به دلیل گرایش زیاد ایران به غرب، اروپاییها فعالیتهای مربوط به انرژی هستهای را در کشورمان آغاز کردند، مثلا آلمانیها پروژه نیروگاه آب تحت فشار در بوشهر را آغاز کردند و یا فرانسویها اقداماتی را در قالب شرکت «فراماتوم» در دارخوین کلید زدند. اما همکاریهای ایران و اروپا در حوزه انرژی هستهای پس از انقلاب اسلامی قطع شد و تا پایان دفاع مقدس هم به خاطر شرایط ویژه موجود توجه خاصی به آن نشد.
پس از پایان جنگ تحمیلی، موضوع هستهای و ضرورت پرداختن به آن به عنوان یکی از مسائل مهم مطرح شد. اروپاییها در زمان فعالیت خود در ایران، هیچگونه اطلاعات فنی در رابطه با تاسیسات هستهای و یا نحوه ساخت و نگهداری سانتریفیوژها را به دانشمندان ایرانی نداده بودند و همین امر آغاز حرکتی جدید به سوی انرژی هستهای را سخت کرده بود. بر اساس خاطراتی که رئیس دولت سازندگی ذکر کرده، پس از رایزنیهای فراوان با دولت پاکستان، آنها حاضر شدند تا اطلاعاتی محدود و نقشههای ابتدایی مربوط به سانتریفیوژها را در اختیار ایران قرار دهند.
رفته رفته و با استمرار تحقیقات آزمایشگاهی و مطالعات تحلیلی و همچنین مشارکت محدود روسیه، بحث غنیسازی و احداث و نگهداری نیروگاههای هستهای در مسیر هموارتری قرار گرفت. در تمام طول مسیر هستهای شدن عمده فعالیت و ابتکار را دانشمندان ایرانی انجام دادند، مثلا بر اساس خاطرات ذکر شده در آن دوران چینیها قرارداد ساخت UCF اصفهان را به مبلغ حدود ۶۰ میلیون دلار امضاء کردند. چندی پس از شروع پروژه، اما تحت فشار آمریکاییها فعالیت آنها در اصفهان متوقف شد و سایت مذکور با حدود ۲۰ الی ۳۰ درصد پیشرفت، نیمه کاره رها شد. اما دانشمندان هستهای ایرانی خود تصمیم به تکمیل این سایت هستهای گرفته و آن را تکمیل کردند.
سناریوسازی منافقین و آغاز بحران هستهای
در حالی که کشورمان گامهای استواری را در مسیر هستهای شدن بر میداشت، غرب از این اتفاق ناراضی بود و سعی داشت تا به هر ترتیبی که شده مانعی را در برابر رشد سریع برنامه هستهای کشورمان قرار دهد. به این ترتیب و در ۲۳ مرداد سال ۱۳۸۱، گروهک تروریستی منافقین طی یک کنفرانس مطبوعاتی و انتشار اطلاعات دروغ، موضوع کاملا علمی و صلحآمیز هستهای ایران را تبدیل به یک بحران دروغین امنیتی کرد. این گزارش بیپایه و اساس در زمانی منتشر شد که آمریکا در پی حادثه مرموز یازده سپتامبر لشکرکشی خود به منطقه غرب آسیا را آغاز کرده بود و عراق و افغانستان را تحت اشغال درآورده بود. در همان زمان بود که بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا ایران را «محور شرارت» خواند و منافقین خیلی امیدوار بودند تا بوش وارد یک جنگ مستقیم با ایران شود.
مذاکرات سعدآباد و دهنکجی اروپا
در حالی که دولت اصلاحات از بحران بوجود آمده نگران بود و از ارسال پرونده هستهای ایران به شورای امنیت واهمه داشت، سلسله مذاکراتی را با اروپا آغاز کرد. اولین دیدار وزیران خارجه اتحادیه اروپا و تیم مذاکرهکننده ایرانی منجر به بیانیه سعدآباد شد. بر اساس این توافق ایران به صورت داوطلبانه فعالیتهای هستهای خود را کاهش داد و در عوض اروپاییها هم مانع از ارسال پرونده ایران به شورای امنیت شدند. این مذاکرات در بروکسل و پاریس هم ادامه پیدا کرد و تدریجا محدودیتهای هستهای ایران بیشتر هم شد.
اما تحلیل اشتباه رفتار اروپاییها از سوی طرفهای دخیل در مذاکره روز به روز آنها را گستاختر و فعالیت کشورمان در حوزه هستهای را محدودتر کرد. در حالی که تصور میشد عقبنشینی محدود از فعالیت هستهای به مرور زمان میتواند عاملی برای اعتمادسازی بین ایران و غرب باشد، ناگهان طرف اروپایی در اقدامی تعجبآور در تاریخ ۹ آذر ۱۳۸۳، تحت فشار آمریکا پیشنویش قطعنامهای را علیه ایران به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه کرد. پیشنویس مذکور پس از چندی در این شورا به تصویب رسید. این قطعنامه که کاملا با روح و اصل مذاکرات در تضاد بود، خواستار تعلیق «پایدار» و «نامحدود» غنیسازی اورانیوم از سوی ایران شده بود. یوشکا فیشر، وزیر خارجه وقت آلمان در اینباره گفته بود که تا وقتی تمام تاسیسات هستهای ایران از بین نرود، اطمینان خاطر از عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای برای ما حاصل نخواهد شد!
بازگشت مجدد برنامه هستهای و توقف تعلیقهای داوطلبانه
روند حریصانه و تمامیتخواه اروپاییها در مذاکرات هستهای باعث شد تا کشورمان سیاست خود را تغییر دهد و به تعلیق داوطلبانه فعالیتهای هستهای پایان دهد. چند ماه پس از روی کار آمدن دولت نهم در ایران، موضوع هستهای ایران بار دیگر در آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح شد. به دنبال افزایش فشارهای بینالمللی از سوی برخی کشورهای غربی و مخصوصا آمریکا و در پی گزارش محمد البرادعی، مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اسفند سال ۱۳۸۴ به شورای امنیت، شورای مذکور پرونده هستهای ایران را در دستور کار قرار داد. از جمله مهمترین اقدامات شورای امنیت سازمان ملل که منجر به قطعنامههایی علیه کشورمان شد، عبارتند از:
• صدور بیانیه ریاست شورای امنیت در ۲۹ مارس ۲۰۰۶.
• صدور قطعنامه ۱۶۹۶ مورخ ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (در چارچوب فصل ششم منشور).
• صدور قطعنامه ۱۷۳۷ مورخ ۲۳ دسامبر ۲۰۰۶ (در چارچوب فصل هفتم منشور).
• صدور قطعنامه ۱۷۴۷ مورخ ۲۴ دسامبر ۲۰۰۷ (در چارچوب فصل هفتم منشور).
• صدور قطعنامه ۱۸۰۳ مورخ ۳ مارس ۲۰۰۸ (در چارچوب فصل هفتم منشور).
نگاهی گذرا به ساختار آژانس بینالمللی انرژی اتمی
اما در نگاهی گذرا به تاریخ سازمانها، جا دارد که به جایگاه آژانس بینالمللی انرژی اتمی بپردازیم و با سازوکار آن بیشتر آشنا شویم. منشاء پیدایش آژانس بینالمللی انرژی اتمی را باید در پیشنهاد آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۵۳ به مجمع عمومی سازمان ملل متحد جستجو کرد. به دنبال این پیشنهاد، مجمع عمومی در دسامبر ۱۹۵۴ قطعنامه «اتم برای صلح» را تصویب کرد. در پی تاکید مجمع عمومی در ایجاد یک مرجع بینالمللی در زمینه انرژی هستهای، پیشنویس اساسنامه آژانس در یک کنفرانس بینالمللی که زیر نظر سازمان ملل در ۱۳ اکتبر ۱۹۵۶ برگزار شده بود، تهیه شد. این پیشنویس نهایتا به تصویب ۸۰ کشور جهان رسید. اساسنامه آژانس از ۲۹ ژوئیه ۱۹۵۷ لازم الاجرا شد و فعالیت خود را از آن تاریخ شروع کرد. آژانس با سایر سازمانهای تخصصی ارتباط داشته و گزارش فعالیتهای خود را هر ساله به مجمع عمومی ارائه میدهد. (کتاب «سازمانهای بینالمللی» دکتر موسیزاده)
مهمترین اهداف آژانس عبارتند از:
• تشویق و مساعدت به تحقیق و گسترش مطالعات علمی در مورد انرژی اتمی برای استفاده صلح آمیز در سراسر جهان.
• ارائه پیشنهاد و تسهیلات لازم برای تحقیق و توصیههای ضروری در کاربرد انرژی اتمی در راه صلح و رفاه بشر در جهان.
• فراهم کردن اطلاعات مربوط به تغییرات علمی و فنی مورد استفاده صلح آمیز از اتم.
هر چند که این اهداف به هر کشوری اجازه میدهد تا در مسیر توسعه هستهای گام بردارد و استفاده صلحآمیز از انرژی اتمی را برای اعضاء تسهیل میکند، در حوزه عمل آژانس بینالمللی انرژی اتمی دائما در مسیر رشد این تکنولوژی در کشورمان اختلال وارد کرده است.
آژانس بین المللی انرژی اتمی دارای سه رکن زیر است:
• کنفرانس عمومی: این نهاد عالیترین رکن سازمان و مرجع تصمیم گیرنده آن به شمار میآید. اجلاسهای عادی کنفرانس عمومی سالی یک بار در مقر سازمان (وین) تشکیل میشود. در صورت تقاضای شورای حکام یا اکثریت اعضای سازمان، کنفرانس عمومی میتواند اجلاسهای فوقالعاده یا ویژه نیز برگزار کند. انتخاب اعضای شورای حکام، بررسی گزارش سالانه شورای حکام و انتخاب دبیرکل آژانس برای مدت چهار سال از جمله وظایف کنفرانس عمومی است.
• شورای حکام: این شورا دارای ۳۵ عضو بوده که به دو گروه انتصابی و انتخابی تقسیم میشوند. اعضای انتصابی شورای حکام را ۱۳ عضو پیشرفته آژانس بینالمللی انرژی اتمی تشکیل میدهند. اعضای انتخابی هم که شامل ۲۱ کشور دیگر هستند طی رایگیری از بین کشورهای عضو سازمان برای یک دوره دو ساله انتخاب میشوند.
• دبیرخانه: ریاست دبیرخانه به عهده دبیرکل است. دبیرکل به پیشنهاد شورای حکام و با تأیید کنفرانس برای یک دوره چهار ساله انتخاب میشود. مقر دبیرخانه، وین پایتخت اتریش است.
نگاهی گذرا به قطعنامههای فصل ششمی و هفتمی شورای امنیت
حل مسالمت آمیز اختلافات در مقررات مربوط به آیین حل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللی در فصل ششم منشور سازمان ملل پیشبینی شده است. این فصل که حاوی شش ماده است (مواد ۳۳ تا ۳۸)، به شورای امنیت اجازه میدهد که در اختلافاتی که «ممکن است» صلح و امنیت بینالمللی را تهدید کند، مداخله کند. شورای امنیت به اینگونه اختلافات صرفا از طریق مسالمتآمیز رسیدگی میکند.
شورای امنیت در صورت احتمال بروز «تهدید علیه صلح»، «نقض صلح» یا «اقدام تجاوزکارانه» روشهای مسالمت آمیز حل اختلافات را به طرفین دعوی توصیه میکند و برای این منظور مقررات فصل ششم را به اجرا میگذارد. ماده ۳۳ منشور در ابتدا به روشهای سنتی حل اختلافات اشاره میکند. طرفین هر اختلافی باید پیش از هر چیز به یکی از روشهای پیشبینی شده، راهکاری برای حل اختلاف خود پیدا کنند. این روشها عبارتند از: مذاکره، میانجیگری، سازش، تحقیق، داوری، رسیدگی قضایی و توسل به موسسات یا ترتیبات منطقهای یا سایر موارد مسالمت آمیز.
از سوی دیگر با توجه به اهمیت حفظ صلح و امنیت بینالمللی، شورای امنیت حق توسل به اقدامات اجبارکننده را به خود میدهد. در واقع، این بخش از وظایف شورای امنیت با اجرای مقررات فصل هفتم (مواد ۳۹ تا ۵۱) و خصوصا مواد ۴۰ و ۴۱ آن تحقق مییابد. تصمیماتی که شورا در این زمینه اتخاذ میکند، برای کلیه دولتهای عضو و غیرعضو سازمان ملل متحد الزامآور است. شورای امنیت در صورت احراز «تهدید علیه صلح»، «نقض صلح» یا «اقدام تجاوزکارانه» تصمیم به استفاده از روشهای تنبیهی و یا قهری ذیل قطعنامههای فصل هفتمی منشور سازمان ملل میگیرد.
آزمون برجام و رفوزگی اروپا
همزمان با روی کار آمدن دولت یازدهم، مجددا موضوع مذاکره با غرب و حلوفصل مسائل از طریق گفتوگو بر سر زبانها افتاد و تیم جدید مذاکره کننده برای حصول توافقی جامع و حل اختلافات در حوزه موضوع هستهای اقدام به مذاکره با طرفین ۵+۱ کرد. گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت با همان سازوکارهایی که پیشتر توضیح داده شد، بسیاری را از عواقب احتمالی آن نگران کرد. بزرگترین توجیه مذاکرات، پرونده باز ایران در شورای امنیت و قطعنامههای فصل هفتمی علیه کشورمان بود.
طرفداران مذاکره با غرب و مخصوصا آمریکا تاکید میکردند که قطعنامههای فصل هفتمی شورای امنیت سایه جنگ را بر سر ایران انداخته است. جزئیات مذاکره و راه پر پیچ و خمی که منجر به توافق برجام شد، خود مسئله مفصلی است که در این بحث نمیگنجد، اما آنچه اکنون پس از ۵ سال مجددا ثابت شده این است که طرف غربی شریک قابل اعتمادی در مذاکره نیست.
آمریکا که با ماهیت جمهوری اسلامی سر دشمنی دارد و از همان روز اول امضای برجام تاکید کرد که این توافق تازه اول راه است و ایران باید سایر محدودیتها در حوزههای دیگر مانند حوزه موشکی را هم بپذیرد. پس از چندی هم دونالد ترامپ در اقدامی یکجانبه از برجام خارج شد. باید پذیرفت که اروپا هم بلهقربان گویی در خدمت واشنگتن است و اتفاقا پیمایش اروپا در مسیری جز آنکه آمریکا نشان میدهد، اتفاقی تعجبآور خواهد بود.
اروپا امروز از ایران شکایت میکند که چرا اجازه دسترسی به دو سایت هستهای را به ناظران آژانس نداده! در حالی که خود به هیچ یک از وعدههای مقرر عمل نکرده و در نقطه مقابل ایران مطابق با گزارشهای بینالمللی به مفاد برجام پایبند بوده است.
رفتار ریاکارانه اخیر اروپا که پیش از این در مذاکرات سعدآباد هم نمایان شد، به وضوح و بسیار قبلتر در کلام رهبر انقلاب شنیده شد. ایشان در ۱۹ اردیبهشت ۹۷ فرمودند: «من به این سه کشور (اروپایی) هم اعتماد ندارم و میگویم به اینها هم اعتماد نکنید. اگر میخواهید قرارداد بگذارید، یک تضمین واقعی و عملی بدست آورید. وگرنه فردا اینها هم همان کاری را خواهند کرد که آمریکا کرد (خروج از برجام)».
مذاکرهکننده ارشد ایرانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» مینویسد: «ما بین دوچرخه و پیکان و بنز باید یکی را انتخاب میکردیم. خوب تصمیم بر این بود که ما بنز سوار نشویم. پس ما ماندیم و پیکان و دوچرخه. بنز آمریکا بود. پیکان اروپا بود و دوچرخه نیز کشورهای غیرمتعهد بودند. پس ما پیکان سوار شدیم». هرچند که ظاهرا فضای کنونی ثابت کرده که این تعبیر چندان هم با واقعیات منطبق نیست. اما بر اساس همین تاویل، پیکان قراضه اروپاییها هم دیگر به ما سواری نمیدهد!
امروز تنها راه باقیمانده پیشرو، تمرکز بر استعداد و ظرفیت داخلی است. البته دیپلماسی و گفتوگو هم لازم است اما شرطیسازی فضای علمی، اقتصادی، تجاری و غیره در کشور به چراغ سبز خارجی چندان منطقی به نظر نمیرسد. دیگر سواری گرفتن از بنز، پیکان و یا دوچرخه دیگران باید جای خود را به اتکا به ظرفیت داخلی و همافزایی ملی دهد!
منبع : خبرنگاران جوان
:: برچسبها:
دهنکجی ,
قاره سبز ,
برجام ,
همدستی اروپا ,
آمریکا ,
آشکار ,
کانال مالی اینستکس ,
هستهای ایران ,
رژیم پهلوی ,
آلمانیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0